عشق بین ما پارت 20
سلامم بالاخره من بعد 4 یا 5 ماه برگشتم ببخشید چند وقت نبودم بخاطر امتحانا ولی الان برگشتم . بریم برای پارت 20 :)
سلامم بالاخره من بعد 4 یا 5 ماه برگشتم ببخشید چند وقت نبودم بخاطر امتحانا ولی الان برگشتم . بریم برای پارت 20 :)
سلام بچه ها میدونم که خیلی خیلی میگذره از اخرین بار که پارت دادم ولی ببخشید الانم دیگه داره تابستون میشه و اینا دیگه هستم میدم حتما سریعتر پارت ببخشید که نبودم واقعا ببخشید حالا بگذریم برین بعد مدت ها سراغ رمان🥲🌚
سلام بچه ها واقعا ببخشید ببخشید من یه چند ماهی نبودم ولی الان اومدم ممکنه دوباره غیبم بزنه اما سعی می کنم پارت بعدی رو زود بدم اما قول نمیدم بازم ببخشید...
برید ادامه مطلب
سلام بچه ها ببخشید چند وقت نبودم سرم شلوغ بود ولی دیگه سعی میکنم زود تر پارت بدم برید ادامه مطلب رو بخوانید
سلام بچه ها لطفاً حمایت کنید لایک نکنید برید هم لایک کنید هم کامنت بذارید ممنون اگه لایک میکنی و کامنت میزاری خوب دیگه سرتون و درد نمیارم برید رمانتونو بخونید😂😂👇👇👇
سلام بچه ها ببخشید دیروز پارت ندادم مهمون داشتیم الان رفتن بچه ها میخواستم بگم که ممکنه منحرفیش کنم خوب دیگه بریم رمانتونو بخونید
چند هفته بعد
از زبان من:از جریان اون پسره به بعد آدرین وقتی با مرینت میرفت بیرون نمیداشت کسی حتی نگاش کنه یه شب گابریل میخواست بره سفر کاری که ۲ روز هم باید میرفت یعنی مرینت و آدرین تو خونه تنها می موندن
گ:بچه ها من باید ۲روز به یه سفر کاری برم
م:چییییییی
آ:هورااااااااااااااا
گ:اما هنوز حواسم به آدرین هست
م:نههههه عمو گابریل لطفاً نرید منو با آدرین تنها نذارید😭
آ:خوب مرسی بابا سخنرانیت تموم شد اگه تموم شد برو مسافرت دیگه
گ:آدرینننن اگه برگشتم با مرینت کاری کرده باشی من میدونم با تو
آ:نه من کاری انجام نمیدم😈😈😈
م: خدافظ عمو گابریل
آ: خدافظ بابا
گ: خدافظ بچه ها
م:آدرین ترو خدا کاری نکن حداقل قبل از ازدواج
آ:حالا ببینم چی میشه فعلا که صبح تو خونه هم که صبحونه نداریم میای بریم بیرون
م:باشه
آ:مرینت لباست زیاد لختی نباشه زیادم آرایش نکن
م:نه نگران نباش
از زبان من:رفتن صبحونه خوردن بعد رفتن شهربازی بعد از شهربازی رفتن ناهار خوردن بازم تو بیرون بعدم رفتن گردش بعدشم رفتن سینما و بعدشم رفتن باغ وحش بعدشم رفتن شام خوردن و کلی خوش گذرونی کردن بعدش هم اگه خدا بخواد اومدن خونه😂😂
آ:شب شده دیگه برم بخوابیم 😈😈
م:آدرینننننن
آ:حالا سعی میکنم کاری نکنم
در ذهن کثیف آدرین😂:من کاری نمیکنم چون مرینت بهم اعتماد داره عذیتش نمیکنم(مرینت اصلا هم بهت اعتماد نداره😂😂)ولی بعد از چند هفته بابام رفته مسافرت باید ی کاری بکنم کلی منتظر موندم ولی نه اونجوری دیگه مرینت هیچ وقت بهم اعتماد نمیکنه من خودم رو کنترل میکنم در عوض سعی میکنم از دواج رو جلو بندازم
م:آدرین لطفاً بگو که کاری نمیکنی خواهش میکنم
آ:نه مرینت من تصمیم خودم رو گرفتم گفتی بعد ازدواج پس منم ازدواج رو تا حدی که میتونم جلو میندازم
م:اممممم اینجوری بهتره
آ:آره حداقل میذاری بوست کنم
م:اینو که آره
از زبان من:آدرین جلو مییره و لبای مرینت رو میبوسه و میخوره مرینت هم همراهیش می کنه بعد چند دقیقه از هم جدا میشن و میخوابن
از زبان مرینت:صبح پاشدم دیدم تو بغل آدرینم
م:آدرین آدرین بیدار شو
آ:سلام صبح بخیر
م:صبح بخیر دیشب تو خواب بغلم کرده بودی
آ:امممم ببخشید
یک روز بعد
م:آدرین پاشو پاشو عمو گابریل اومدهههههههه
آ:واقعا
م:آرهههههههههههههه
گ:سلام بچه ها دلم واستون تنگ شده بود
م:منم همینطور عمو گابریل
آ:منم همینطور بابا
گ:مرینت بیا اینجا ببینم آدرین که کاری نکرد
م:نه
گ:وایسا ببینم تحدیدت نکرده باشه که نگی بزار رو گردنت رو نگاه کنم نه خدارو شکر کبود نیست
خوب بچه ها این پارتم تموم شد تا پارت بعد بای
سیلام بیاین رمانتونو بخونین 😂😂
صبح روز بعد
م:صبح بخیر عمو گابریل صبح بخیر آدرین
گ:صبح بخیر بچه ها
آ:صبح همگی بخیر
گ:مرینت و آدرین دیشب خوب خوابیدین🩴🩴🩴🩴
م:بله
آ:نهههه😭😭😭😭
گ:مثل اینکه آدرین دلش میخواد بزنمش
آ:نه غلط کردم
گ:خوب مرینت آدرین که دیشب کاری نکرد
م:نه فقط بوسیدم
گ:تو که با بوسه مشکلی نداری داری
م:نه اوکیه
م:خوب دیگه بهتره من برم خونمون
گ:نه خیر تو باید تا چند وقت اینجا بمونی
م:چییییییییییییییی
آ:بابام راست میگه تو باید حالا حالا ها اینجا بمونی تا بتونم یکی از شبا یکاری بکنم
م:ادریننننننننننننننننننننننن
گ:آدرین🩴🩴
آ:البته وقتی بابام خونه نیست
م:😡😡😡
م:حالا که اینقدر اصرار دارید من می مونم
آ:یسسسسسسسسس
گ:هورا عروس گلم پسر مو سر عقل میاره
آ:بابااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
گ:اصلا من نمیدونم مرینت به این خوشگلی به این خوبی به این با عقلی اومده عاشق پسره اسگل من شده
م:حالا آدرین دیگه اونجوری هم نیست
آ:مرینت راست میگه😤😤
م:ولی اول باید از مامان بابام اجازه بگیرم که اینجا بمونم یا نه
گ:باشه مطمئنم اجازه میده
آ:منم همینطور
م:خوب خدایا به امید خودت
گ:واسه چی
م:خوب بابام یکم بدش میاد من با پسری باشم
گ:نه مطمئنم اجازه میده
آ:منم
م:باشه
تام:الو سلام دخترم دیشب خونه نیومدی نگرانت بودیم کجا بودی
م:سلام بابا من خونه ی آدرین بودم هنوزم میخوام بمونم اجازه میدی
ت:آدرین یکی از دوستات مثل آلیای و دختره درسته (آدرین بدبخت کجاش میخوره دختر باشه البته یکم شبیه دختراست ولی😂😂😂)
م:نه ، بابا آدرین دوست پسرمه
ت:چیییییییییییییییییییییییییییییی😡😡😡
م:خوب بابا میخواستم ازت بپرسم اجازه میدی پیش آدرین بمونم
ت:نهه
م:بابا ترو خدا
ت:امممممم باشه
م:مرسیی
ت:ولی حواست باشه پسر خوبی باشه
م:باباحواسم هست حالا خداحافظ
ت: خداحافظ
آ:هورااااااا مرینت حالا حالا ها اینجا می مونه
م:به شرت اینکه شبا کاری نکنی
آ:باشه بابا
گ:مرینت عروس خوشگلم اینجا می مونه هورا
ا:نظرتون چیه بریم بیرون
م:آره
گ:باشه
از زبان من:توی خیابون که بودن مرینت تیپ جذاب زده بود بخاطر همین پسرا هی نگاش میکردم ولی یکیشون خیلی خیلی زیاد و تابلو نگاه مرینت میکرد
آ:به چی نگاه میکنی ع*و*ض*ی
پسر توی خیابون:به اون خانم خوشگل جذابه
آ:حواست باشه چی میگی ها
پ:مگه شما کیه شی
آ:من دوست پسرشم
پ:ا جدا منم دوست پسرشم
آ:چی گفتییی😡😡😡
پ:گفتم دوست پسرشم
آ:خفه شو گ*و*س*ا*ل*ه
پ:فکر کردی کی هستی
م:رل امه
از زبان من:پسره داشت نزدیک مرینت میشود و هی جا های بدشو نگاه میکرد که آدرین از کوره در رفته بود پسره رو هول داد مرینتو بوسید و لباشو خورد مرینتم همراهیش کرد
پ:چطور جرعت میکنی اون مال منه
م:نه خیررررر
از زبان من: گابریل دیگه خیلی عصبانی شده بود یکی زد تو دهنه مرده و به مرینت و آدرین گفت بیاین بریم
گ:اون حتی لیاقت بحث کردن با شمارو ندارن
آ:مرسی بابا کارت به جا بود
م:مرسی عمو گابریل
گ:خواهش میکنم
این پارتم تموم شد تا پارت بعد بای❤️❤️
سیلام دیدین بالاخره سره قولم موندم الان پارت دادم بچه ها ازین به بعد پارت ها طولانی تره و دیگه یه جمله نمینویسم صد تا فاصله بدم مثله آدم مینویسم البته سعی میکنم😂😂خوب سرتون رو درد نمیارم برید رمان بخونید👇👇
م:امممممم آدرین
آ:بله
م:ما باید پیش هم رو یه تخت بخوابیمممممممممممم
آ:امممممم راست میگی
گ:اشکال ندارد
م:از چه نظر
گ:خوب ناسلامتی قراره پنج ماه دیگه بیایم خواستگاریت
م:واااااااااایییی آره
گ:خوب دیگه برید بخوابید
م:جییییییییییییییغغغغغغغ
آ:چیه
م:سوسکککککک
آ:جیییییییییییییغغغغغغ
م:من گفتم سوسک که تو بیای بکشیش نه تو هم مثل من جیغ بزنی
آ:خوب منم میترسم
گ:برید اونور کار خودمه
م:بفرما از عمو گابریل یاد بگیر آدرین
آ:خوب منم میترسم دیگهههههههه
گ:خوب حالا مهم نیست برید بعد صد سال بخوابید😈😈
م:باشهههه
آ:😈😈
م:چیه نکنه میخوای نصفه شب کاری کنی
آ:نه😈
م:آدرینننننننننن از قیافت معلومه میخوای کاری کنی
آ:میگم نه 😈
م:باشه ولی اگه کاری بخوای کنی دارم برات 😤😤
آ:باشه بابا
گ:(با داد)بریدددددددددد بخوابیدددددددد
(مرینت و آدرین باهم گفتن)باشههههههه
م:یا خدا
آ:چیه
م:میگه چیه ببین به خدا اگه کاری کنی
آ:باشه نترس😈
م:خوب حالا بیا بریم رو تخخخخخختتت
آ:باشه😈
م:آدرییییییننننننننننننن
آ:خوبه بابا
گ:لباس خواب نمی پوشید
م:باشه فقط زیاد لختی نباشه
آ:چرا
م:ددددررررررررردددددددد
گ:باشه بابا برید لباس خواباتون رو بپوشین شب بخیر دیگه هم سر صدا نکنین تا من بتونم بخوابم مرینت اگه آدرین کاری کرد داد بزن فوری میام بادمپایی😂😂
م:باشه ممنون عمو گابریل شب بخیر
آ:(با داد)بابااااااااااااا
گ:برید بخوابید
م:یا خدا
آ:😈
گ:آدریننننننننننننننننن اگه مرینت داد بزنه خدا میدونه چه بلایی سرت بیارم
آ:باشه بابا
بالاخره بعد از سالها😂😂رفتن رو تخت
م:شب بخیر عزیزم
آ:حالا فعلا بیا رو تخت بیدار بمونیم
م:منظورتو فهمیدم خودت میدونی اگه کاری کنی چه بلایی سرت میاد
آ:آره باشه بابا
م:خوب شب بخیر
آدرین نزدیک مرینت شد و لباش رو بوسید مرینتم همراهیش کرد بعد اینقدر نفس کم آوردن جدا شدن
م:خوب دیگه حالا بخواب
آ:باشه شب بخیر
خوب بچه ها این پارتم تموم شد دیدین مثل آدم نوشتم😂😂تا پارت بعد بای
گ:همین که گفتم الان یک ساعته داریم واسه زمان خواستگاری تعیین میکنیم همین پنج ماه دیگه خوبه
بعداز کلی جرو بحث مرینت و آدرین قبول کردن
م:وای قراره پنج ماه دیگه بیای خواستگاریم
آ:بله
گ:میگم مرینت یه چند وقتی اینجا بمون
م:ولی من
آ:ولی و اما نداره دیگه بمون
م:باشه
آ:هووووووورررررررااااااااااا
م:شب شده دیگه بریم بخوابیم
آ:آره
گ:شما دوتا تو یه اتاق رو یه تخت میخوابید
م:چیییییییییییییییی
آ:چیییییییییییییی
گ:همین که شنیدین
م:باشه
آ:باشه
شب شد😈😈
این پارتم تموم شد تا پارت بعد بای
سلام الان همش دارم تند تند پارت میدم😂😂
از زبان من یعنی نویسنده:مرینت سرخ شد و گفت هنوز زوده
گ:اصلا هم زود نیس دیر هم شده
آ:بابا مرینت راست میگه زوده
گ:(با داددد) نه خیررررررررررررررر
آ:بابا آرامشه خودتو حفظ کن
م:آدرین راس چت میگه عمو گابریل
گ:خوب باشه حالا بگو دیگه کی بیایم خواستگاریت
مرینت سرخ میشه و جواب میده حالا بعدا
گ:نه باید مشخص بشهههههههههههه
آ:باشه
م:چییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
گ:پنج ماه دیگه خوبه
آ:چیییییییی
م:چییییییییییییییییییی
خوب این پارتم تموم شد تا پارت بعد بای