عشق بین ما پارت 16
سلام بچه ها لطفاً حمایت کنید لایک نکنید برید هم لایک کنید هم کامنت بذارید ممنون اگه لایک میکنی و کامنت میزاری خوب دیگه سرتون و درد نمیارم برید رمانتونو بخونید😂😂👇👇👇
م:نه عمو گابریل آدرین کاری نمیکنه حداقل من که بهش اعتماد دارم
گ:آخه آدرین یکم از کنترل خودش خارج میشه وقتی تو رو میبینه
آ:بابا من به خودم قول دادم تا مرینت نخواد کاری نکنم درضمن عروسی واسه چهارماه دیگه زیاده بندازینش ماه دیگه(بچه ها پارت قبل گفتم یک ماه گذشته)
گ:من که مشکلی ندارم از خدامم هست میگم اصلا بندازیمش فردا
م:چیییییییییی حداقل بندازینش ۱ماه دیگه نه فردا
گ:اه باشه پس شد ۱ماه دیگه
آ:یس میدونستم میتونم
۱ماه بعد
(راستی بچه ها به تام و سابین هم گفتن خواستگاری رو انداختن ماه دیگه و اینکه مرینت هنوزم خونه آدرینه و خونه آدرین خواستگاری میکنن😂😂)
م:وای امروز روز خواستگاریه
آ:آره یس عروسی هم باید بندازم هفته ی دیگه و اون موقع تو مال من میشی و بالاخره میتونم باهات س*ک*س کنم و بچه دار میشی
م:آدرین خیلی تند رفتی چند وقت پیش گفتی تا خودم نخوام کاری نمیکنی یادتههههه
آ:آره ولی وقتی ازدواج کنیم تو مال من میشی و مطمئنم اون موقع اجازه میدی باهات س*ک*س کنم
م:باشه بابا تو بردی
گ:مرینت مامان و بابات اومدن
از زبان من :مرینت درو باز کردو مامان بابام اومدن داخل و سلام و احوال پرسی هم کردن و رفتن سر اصل مطلب
گ:آیا اجازه میدین دخترتون رو برای پسرم بگیرم
ت:به خدا آدرین اگه کاریش کنه خودم تیکه پارش می کنم ولی حالا اگه پسر خوبی باشه آره
آ:خوب عروسی هم میندازیم هفته ی دیگه
خوب بچه ها ببخشید اگه کم بود حمایت فراموش نشه تا پارت بعد بای❤️❤️