تصویر هدر بخش پست‌ها

وبلاگ لیدی باگ

سلام من در اینجا کلی از میراکلس فعالیت میکنم نویسنده هم قبول می کنم

عشق بین ما پارت ¹⁹

عشق بین ما پارت ¹⁹

| لیدی نوار

سلام بچه ها میدونم که خیلی خیلی میگذره از اخرین بار که پارت دادم ولی ببخشید الانم دیگه داره تابستون میشه و اینا دیگه هستم میدم حتما سریعتر پارت ببخشید که نبودم واقعا ببخشید حالا بگذریم برین بعد مدت ها سراغ رمان🥲🌚

م:اره یادمه الان میخوای س‌kس کنیم؟🫣😮‍💨😰🫤😳😪

آ: اره دیگه امشب خوبه؟

م:وایی باشه

آ:ممنونم

*آدرین خوشحال میشه و مرینتو بغل میکنه

موقع ناهار میشه و میرن تو غذا خوری هتل غذا مورد نظرشون رو برمیدارن میرن میشینن سر یه میز 

وقتی که آدرین پا میشه بره حساب کنه لایلا با میل خودش نه تصادفی می‌ره خودشو میزنه به آدرین که از میل خودش میوفته

آ: ببخشید

لایلا:آی (لایلا داره سعی میکنه مظلوم نمایی کنه که آدرین بیاد بگه حالت خوبه و بلندش کنه)

ولی آدرین بدون هیچ توجهی راهشو میکشه و می‌ره

از زبون لوکا

نشسته بودم تو سالن غذا خوری تا بتونم از کارای این دختره سر در بیارم چون عاشقش شدم می‌خوام اون پسره رو ازش بگیرم خودم بهش نزدیک شم داشتم زیر زیرکانه نگا میکردم که دیدم اون پسره رفت تا حساب کنه و یه دختره مو نارنجی زد بهش و بعدم احساس کردم داره مظلوم نمایی می‌کنه احساس میکنم عاشق اون پسره شده چند دقیقه گذشت رفت سر یه میزی نشست من رفتم صندلی جلویی اون میز رو برداشتم و نشستم 

لوکا:سلام

لایلا:تو کی هستی و چرا اومدی سر میز من نشستی

لوکا:خب ببین من واسه تعطیلات اومدم اینجا دیروز اون دختر مو آبیه رو دیدم و عاشقش شدم من قبلا هم اون دختر رو چند بار تصادفی در مکان های مختلف به عنوان غریبه دیدم و هردفعه حسم بهش قوی تر شده و الان حس میکنم عاشقش شدم و از حرکت چند دقیقه پیش تو فهمیدم تو هم عاشق اون پسر که فکر کنم دوست پسرشه شدی درسته؟

لایلا:به شما چه ربطی داره؟

لوکا:خب میگم من عاشق اون دخترم و تو هم عاشق اون پسره ای بیا با هم متحد بشیم و نقشه ای سر هم کنیم که به عشقامون برسیم و از هم جداشون کنیم

لایلا:اوم باشه فکر خوبیه اسمت چیه؟

لوکا:من اسمم لوکاس و شما؟

لایلا:منم لایلا

لوکا:میگم تو اطلاعات بیشتری از این دو نفر نداری؟ من فقط همینجوری به عنوان دو غریبه میشناسم تو چی ؟

لایلا:ببین من تو شرکت مد پدر اون پسر کار میکنم و جدیدا عاشقش شدم الان مرخصی گرفتم اومدم اینجا و به طور تصادفی اونم اینجا بود‌.اسم اون پسر آدرین هست و فامیلیش آگراست و اون دختره هم مرینت دوپن چنگ هست اون دختره هم تو شرکت کار میکنه و برای همین من مسشناسمش 

لوکا:اهان خب الان حداقل اسماشون رو میدونیم 

لایلا:اره من اطلاعات کوچولو کوچولو زیادی دارم اما زیاد بدرد بخور نیست

لوکا: باشه خب بیا نقشه بکشیم که بتونیم قدم اول بهشون نزدیک بشیم

لایلا: منم به همین فکر میکردم 🚶🏻‍♂️😈👻🌚

 

 

 

پایان این پارت اگه کمه ببخشید و لطفاً حمایت کنید🥲  از الان به بعد هستم دیگه و پارت میدم زود زود ولی شمام حمایت کنید دیگه 😮‍💨 پارت بعدی هم بزودی میدم شایدم همین الان دادم حالا میدم دیگه تا بعد🌚⁦(⁠〃゚⁠3゚⁠〃⁠)⁩