عشق بین ما پارت 17
سلام بچه ها ببخشید چند وقت نبودم سرم شلوغ بود ولی دیگه سعی میکنم زود تر پارت بدم برید ادامه مطلب رو بخوانید
سابین:باشه عروسی میندازیم هفته ی دیگه
گ:عالیه عروسی رو میندازیم هفته ی دیگه
ت:نه خیر مرینت و آدرین هنوز بچه هستن زوده همین که بیایم خواستگاری سابین راضیم کرد وگرنه واسه عروسی زوده
آ:خوب بیاین رأی گیری کنیم
گ:باشه من میگم هفته ی دیگه
س:منم میگم هفته ی دیگه
ت:من میگم ۲سال دیگه
آ:من که میگم هفته ی دیگه دیرم هست ولی خوب باشه هفته ی دیگه
م:من که مشکلی ندارم هر موقع ولی باشه هفته ی دیگه
گ:عالی شد خوب عروسی هفته ی دیگه هست
ت:نههههههههههههههه
یک هفته بعد
م:وای آلیا من استرس دارم
آلیا:نترس دختر ولی من هنوز باورم نمیشه داری ازدواج میکنی
م:منم باورم نمیشه دارم ازدواج میکنم اونم با آدرین یوهووووووووووو
آ:نینو باورت میشه دارم با مرینت ازدواج میکنم
نینو:وای آره میدونستم یه روزی تو هم با یکی ازدواج میکنی و منو فراموش میکنی
آ:نه من هیچوقت تو رو فراموش نمیکنم
ن: رفیق خودمی
چند ساعت بعد
(بچه ها من الان یادم نمیاد به اون آقاهه که میگفت آیا فلانی حاضر است با فلانی ازدواج کند چی میگفتن به جا ی اسمش مینویسم آقاهه😂😂)
آقاهه:آیا خانم مرینت حاضر است با آقای آدرین ازدواج کند
م:بله
آقاهه:آیا آقای آدرین حاضر است با خانم مرینت ازدواج کند
آ:بلههههه
آقاهه:پس شمارا زن و شوهر اعلام میکنیم
ببخشید اگه کم بود ولی پارت بعد رو زود میدم تا پارت بعد بای❤️