تصویر هدر بخش پست‌ها

وبلاگ لیدی باگ

سلام من در اینجا کلی از میراکلس فعالیت میکنم نویسنده هم قبول می کنم

زندگی یک عاشق پارت 2

زندگی یک عاشق پارت 2

| هستی

سلام بچه ها من هستی هستم و اومدیم با پارت دوم زندگی یک عاشق خوب بچه ها سرتونو درد نیارم برین رمان رو بخونید دیگه

 

مرینت با آدرین رفت 

آدرین :چرا هی دوروبر من میپلکی 

مرینت: آخه مممممممن دوست دارم😱😱

آدرین که حرفی برای گفتن نداشت یه دفعه 

تو دام عشق گرفتار شده 

و عاشقش شد 

آدرین مرینت رو چسبوند به دیوار و لباشو خورد

مرینت شبیه گوجه شده بود نمیتونست تکون 

بخوره

و بعد آدرین که ولش کرد مرینت گفت

مرینت:امممممم من باید برم و فرار کرد 

بعد از مدرسه مرینت تو راه آدرین رو دید 

میخواست فرار کنه که آدرین اومد جلوش 

و گفت میشه شمارتون رو داشته باشم 

مرینت: البتههههههههههه 

و شماره اش را بهش داد 

 

خوب بچه ها امیدوارم که خوشتون اومده باشه

تا پارت بعد 

بای بای