تصویر هدر بخش پست‌ها

وبلاگ لیدی باگ

سلام من در اینجا کلی از میراکلس فعالیت میکنم نویسنده هم قبول می کنم

زندگی یک عاشق پارت 3

زندگی یک عاشق پارت 3

| هستی

سلام بچه ها اومدیم با پارت 3 زندگی یک عاشق 

 

مرینت:باورم نمیشد این اتفاق بیفته و خیلی خوشحال بودم‌ 

 

آدرین:خوب الان بهش زنگ بزنم نه الان میگه من پسر  خیلی بدی هستم وای چیکار کنم

 

 

پدر آدرین: آدرین کجا بودی هیچی بابا خستم ولم کن گفت😤باشه ولت میکنم 

 

 

اما پدر آدرین چون به آدرین مطمئن نبود 

تعقیبش کرد و دید داره باخودش حرف میزنه

گفت : سیگارو ولش کن فکر کنم موادی چیزی میزنه

یا ابوالفضل 😂😂

 

اما آدرین داشت برای صحبت کردن با مرینت تمرین می‌کرد

و قرار گذاشتن😯😯😯😯

 

 

 

تو قرار مرین شبیه بوقلمون شده بود با آرایشش

آدرین با کت شلوار اومده بود ولی دقیقاً 

شبیه جوجه افتاده بود توش🤣🤣 

خوب بچه ها امیدوارم خوشتون بیاد تا پارت بعد 

 

                      بای بای😘😘😘