زندگی یک عاشق پارت 4
| هستی
سلام برید رمان بخونید
مرینت : رنگ مورد علاقه ت چیه
آدرین :(تو دلش) یا خدا تا حالا بهش فکر نکردم
ام رنگ لباس شما
قرارشون تمام شد
رفتن گرفتن خوابیدن و فردا صبح یه اتفاقی افتاده بود
اول لایک کنید بعد میگم
همه چی یادشون رفته مرینت فقط آدرین یادش میآمد
مرینت تا بیدار شد
رفت پیش آدرین اما آدرین تنها چیزی که از یادش رفته بود مرینت بود
مرینت رفت پیش آدرین و گفت سلام
آدرین: شما
خوب بچه ها امیدوارم خوشتون اومده باشه
تا پارت بعد بای بای